سال کبیسه

ساخت وبلاگ

چه روز مسخره ای... چه بهمن مسخره ای... چه سال شومی... چه کبیسه طولانی... چه خستگی بدی... چه بی پولی عجیبی... چه گره در فروش و کار باور نکردنی!!!

همه هم و غمم شده چک های عقب افتاده ای که دیگه زورم نمیرسه بیشتر از این کشش بدم... نه دیگه حوصله دارم جواب پیام و زنگ بدم و نه روم بیشه بیشتر از این رو بزنم...

بیشتر از اونی که فکر کنم ذهنم به هم ریخته اس...

یعنی ی نفر توی این دنیا نیست که من بتونم ازش ی چک ضمانت بگیرم!! خداروشکر که هیچکسی رو نداریم... داداشم چک برگه ای داره... پسر عمو و خاله و دایی هم که ندارم... پسر عمه هم که همین الان رو تخت بیمارستان دارن پیوند مغز استخون میدن! آبجی و شوهر موهر کارمند و دسته چکی هم که ندارم!! دوستامم خانمن و تو کار چک نیستن... یعنی موندم توی این دنیا به کی رو بزنم!! اصلا دیگه حوصله فکر کردن بهش ندارم...

دکتره خنگ گفته برو نمونه برداری... امروز دور شهر رو چرخیدم تا یجا اونم با اما و اگر گفته عصر بیا دکتر ببینه شاید نمونه بگیره اگه نه دوباره توی این هیری ویری باید پاشم برم یزد!

دفترحساب عرفان رو گم کردم؛ چند وقته میخواستم برم واسش درخواست کارت بدم؛ همینجوری مونده که مونده...

قصه عبدالرضا هم جوری روی روان همه تاثیر گذاشته که جرات ندارم خونه بابا اینا جلو مامان بخندم! نمیدونم والا چی فکر میکنه...

خیلی دلم میخواد عیدی برم مسافرت اما هم میترسم اتفاقی بیفته واسه مریضشون و من بخوام برم مسافرت همه آویزونم بشن که چرا...

خود رفتنم هم بدون این قصه ها هم بخاطر مهدی بی شرف احمق مثل سال قبل آرامش نداره تا از مرز رد نشم...

شرکتم که لج کرده من نمیدونم چرا نم پس نمیده... بهمن داره مثل سگ لج میکنه و اینقدر روزا بی برکت شده که به صورت وحشتناکی حتی روزی 1تومن هم به حساب نمیاد... به صورت عجیبی روزی 4-5 تومن تبدیل شده به 0!!!

خستگی آخر سال و ایستادگی مقابل همه این حرفا و این نخوند احمق که داره لوبیا میشه و احساس تنهایی جنون آور و بی تکیه گاهی و پر شدن فضای اطرافم از مرگ و ذهن به هم ریخته ام از انتهای زندگیه بی ارزشم؛ مسبب یک خستگیه و بی حسیه باور نکردنی شده که الان حتی دستم به نوشتن هم نمیره چه برسه به فکر کردن!!

کاش یکی دو روزی پشت هم تعطیل بودم... مینشستم اینقدر قیلم میدیدم تا کلا از این دنیای لعنتی جدا بشم...

نتیجه گرفتم فیلم خیلی خوبه... کلا مغزت رو شستشو میده... از خودت و همه چیزای آزاردهنده دورت میکنه... اونوقت میتونی به هیچی فکر نکنی... کلا فکر نکردن خیلی خوبه...

کاش امسال لعنتی تمام میشد...

بفرما قهوه تلخ!...
ما را در سایت بفرما قهوه تلخ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4abieasemaniic بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 13:03