تریپ غم

ساخت وبلاگ

این روزا تریپ غمگینم...

آهنگایی گوش میدم که به عمرم حاضر نبودم پلی کنم... 

همینجوری ی گوشه واسه خودم میشینم و هی آهنگ و متن غمگین میخونم... رفتم ی کانال تلگرام عضو شدم که اینقدر حرفای قشنگ قشنگه غصه دار میزنه که دل آدم زار میزنه... 

اما از این فازی که دارم ناراحت نیستم...

یجورایی توی حال خودمم...

دارم سعی میکنم سریعتر خودمو با شرایط وفق بدم...

زیاد میخوابم... خیلی... اگر یکی ببینه فکر میکنه معتاد شدم... اما بازم ناراحت نیستم... 

چه مهم که وقتت رو چجوری هدر بدی!

امروز تازه علیپورم کردم تو دیوار... نمیدونم چرا دلم میخواست حالشو بگیرم... اما امروز جور شد... هرچی هی میگم پررو بازی در نیار باز میگه بیا بریم بیرون... منم حالشو گرفتم همه جام خنک شد... حتی اگر به قیمت نرفتن اردو هم تمام بشه دیگه دلم نمیخواد جوابشو بدم... اصلا روی مود نیستم...

کلا با هیچی حال نمیکنم...

فقط دوس دارم سرم به کار خودم باشه... سکوت و من...

راستی توی همون کانال تلگرامه که میگم جمله های داغون کننده مینویسه ی متن بود از آقای علی قیام اما بخدا جمله آخرش مال من بود!!

من ی بار ی متن شاعرانه نوشته بودم که دقیقا یادمه این جمله رو: و من این روزها خدای سکوت شده ام؛ خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود...

مال همون وقتایی بود که باز از دست رئیسه دلم دق داشت؛ اما نتونستم پیداش کنم توی همین وبلاگ بود یا اون قبلی یادم نیست...

نمیشه که ی جمله بی کم و کاست رو دو نفر عین هم بگن... بعد هیچ راه ارتباطی هم با این علی آقا پیدا نکردم که بهش بگم... 

تصمیم گرفتم اگر دوباره طبع شعرم ظهور کرد؛ برم بزارم توی این کانالا تا کسی ازشون کش نرفته... 

هی...

دلم میگیرد وقتی به ابعاد منظومه ام و ستارگانش فکر میکنم... هرچند عظمتش به تصویر زیاد است اما سهم من حتی یک وجب ستاره به اندازه دستانم نیست...

 

بفرما قهوه تلخ!...
ما را در سایت بفرما قهوه تلخ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4abieasemaniic بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:02